سایت خیلی بد شده منکه الان بعد یماه اومدم       نظر شما خوب شده؟یا بد؟...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۲۹ - ۱۸:۳۸ ( 6 نظر , 61 بازدید )

خوب حالا این دفعه کوتاه میام.....                         امروز بعد یسال گوشی خریدم...         اما هیچ ذوقی ندارم  میدونید چراشو؟؟؟عایا...               &...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۶ - ۰۱:۰۸ ( 10 نظر , 45 بازدید )

    ! ؟ ! ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۴۷ ( 4 نظر , 59 بازدید )

در ایران... تو دستشویی فک میکنن تو حمام آواز میخونن سر کلاس میخوابن تو رختخواب با تلفن حرف میزنن درس خوندن بازی میکنن موقع رانندگی اس ام اس میدن به کسی که ازش متنفرن "چشم" میگن با کسی که دوستش دارن دعوا میکنن موقع تی وی دیدن فیسبوک چک میکنن موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورن موقع خواب بیدارن ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۴۵ ( 7 نظر , 60 بازدید )

      دخترها    غمگین تر از این هم هست که کسی رو که دوست داری نبوسی ؟ + اهوم ،کسی رو که دوست نداری ببوسی ! ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۳۶ ( 10 نظر , 63 بازدید )

  چرا ایرانیان باستان دروغگو نبودند؟ ایرانیان به اطفال خود از سن پنج سالگی تا بیست سالگی فقط  سه چیز می آموختند : سواری و تیر اندازی و راستگوئی . آنچه از اخلاق و صفات و آداب و رسوم ایرانیان باستان می دانیم اغلب از منابع  غربی است، تاریخ نگاران یونانی و رومی با اینکه چندان ع...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۲۶ ( 5 نظر , 74 بازدید )

  دوستان  عزیز !!... امروز می خواهم یکی از مهمترین و اساسی  ترین مشکلات ملی را بررسی کنم که برای مردم ایران فوق العاده مهم و سرنوشت  ساز است. اینکه:‌ چرا ما به "ذرت بو داده" می‌گوییم چُسِ فیـل؟ طبق نتیجه  تحقیقات اینجانب در فضای مجازی و صرف ساعتها تحقیق و پژوهش س...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۲۳ ( 7 نظر , 59 بازدید )

  تصاویری  که  مشاهده می کنید مربوط به کاگران چینی می باشد که با تلاش فراوان و با   خطرات زیادی که در پیش رو دارند در حال ساخت پیاده رویی در امتداد کوه های  شیب دار این کشور هستند . البته در این تصاویر نشانه هایی از امنیت فضای   کاری دیده نمی شود.   ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۲۰ ( 5 نظر , 64 بازدید )

به گزارش گروه چندرسانه‌ای باشگاه  خبرنگاران؛ همچنین برای درست ایستادن هم ترفندهایی بکار گرفته می‌شود که در  عکس‌های زیر دیده می‌شود. ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۱۸ ( 4 نظر , 79 بازدید )

مادری که یک چشم داشت... مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم  ... اون همیشه مایه خجالت من بود اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و  بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و  منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونس...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۴ - ۰۱:۰۴ ( 4 نظر , 74 بازدید )